@ عـــــــــــــــــشق مـــــــــــــــــهدی@

... منتظران مهدی بسم الله ...

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ @ عـــــــــــــــــشق مـــــــــــــــــهدی@ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

با سلام.به دنیای لوکس بلاگ و وبلاگ جدید خود خوش آمدید.هم اکنون میتوانید از امکانات شگفت انگیز لوکس بلاگ استفاده نمایید و مطالب خود را ارسال نمایید.شما میتوانید قالب و محیط وبلاگ خود را از مدیریت وبلاگ تغییر دهید.با فعالیت در لوکس بلاگ هر روز منتظر مسابقات مختلف و جوایز ویژه باشید.
در صورت نیاز به راهنمایی و پشتیبانی از قسمت مدیریت با ما در ارتباط باشید.برای حفظ زیبابی وبلاگ خود میتوانید این پیام را حذف نمایید.امیدواریم لحظات خوبی را در لوکس بلاگ سپری نمایید...

>

[ 25 آبان 1391برچسب:,

] [ 1:0 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

شهادت مظلومانه جوانترین شمع هدایت و نهمین بحر کرامت، تسلیت و تعزیت.

 

 

مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت / آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت

می خواست که فریاد کند تشنه لبم / از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت . . .

می زنم امروز در کوی توَلاّیت قدم / تا بگیری دست این افتاده را فردا جواد

در گلستان محمد، نخل سرسبز رضا / میوه قلب علی، ریحانه زهرا جواد

 

>

[ 17 آبان 1391برچسب:,

] [ 20:40 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

عکس سرباز آمریکایی هنگام واکسن زدن و قبل از اعزام به افغانستان!

>

[ 7 مهر 1391برچسب:,

] [ 14:43 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

سلام دوستان عزيزم : ضمن عرض تبريك بمناسبت ولادت باسعادت سلطان، امیر

و ولی نعمت تمام ایرانیان، حضرت امام موسي الرضا-( ع ) .اين پست رابه عشق

آقامون تهيه كردم . شايد كه موجب خوشنودي ايشان از اين حقير باشد .

يا ضامن آهو خودت ضامن ما باش .. (..عزيزان التماس دعا ..)

>

[ 7 مهر 1391برچسب:,

] [ 12:50 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

گفتم کلید قفل شهادت شکسته است!

یا اندر این زمانه، در باغ بسته است؟

خندید و گفت: ساده نباش ای قفس پرست!

در بسته نیست پال و پر ما شکسته است!


هفته دفاع مقدس مبارک باد!

 

>

[ 4 شهريور 1391برچسب:,

] [ 12:20 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

طلائيه محل شهادت سردار خيبر شهيد همت، برادران باكری و قطع شدن دست شهيد خرازی است و عملياتهای مهم بدر و خيبر در آن واقع شد اولين خاكی بود كه عراق گرفت و آخرين خاكی بود كه ول كرد!

قدم به قدم خاك طلائيه خون شهيدی ريخته شده و تو نميتوانی جايی قدم بگذاری و با اطمينان بگويی اينجا كسی شهيد نشده! پس خلع نعلين ميكنی و پابرهنه بر خاك مقدسی قدم مينهی كه فقط ملائكه می دانند آنجا شهيدان با خدا چه سودايی كردند...

 

طلائيه چه حس غريبی داری... دلم برايت تنگ می شود...

طلائيه!
با من سخن بگو و پرده از رازي بردار كه سالها تو و خداي تو شاهد آن بوده ايد.
طلائيه!
چقدر غمگيني. آن روز سرافراز و امروز سر به زيرانداخته اي. با كسي سخن نمي گويي و سكوت پيشه كرده اي. اما سكوت تو بالاترين فرياد است و خفتگان را بيدار مي كند و بيداري را در رگهاي انسانهاي به ظاهر زنده مي ريزد. اينجا همه از سكوت تو مي گويند و من از سكونتي كه در تو يافته ام و تا امروز چقدر از تو و نفس هاي طيبه ات، از تو و از رازهاي سر به مهرت، از تو و مردان بي ادعايت كه مس وجود را به طلاي ناب شهادت معامله كردند، دور بوده ام. چه احساس حقيري است در من كه توان شنيدن قصه هاي پرغصه ات را ندارم.
طلائيه!
مي گويند، اينجا جايي است كه شهيدان حسين وار جنگيده اند و من از بدو ورود به خاك پاكت، تشنگي را در تو ديده ام و انتظار اهالي خيام را به نظاره نشسته ام اينجا، چقدر بوي حنجره هاي سوخته مي آيد و چقدر دستها تشنه وفايند.
طلائيه!
من در اين سرزمين حتي به قمقمه هاي عطشان سلام مي دهم و سراغ عباس هاي تشنه لب را از آنان مي گيرم . مگر مي توان سالك عاشورا بود و تشنگي را فراموش كرد و از كنار حلق هاي شعله ور بي تفاوت گذشت.
طلائيه!
من با تمام وجود در تو جاري مي شوم تا در ميان نيزارها و نيزه شكسته ها، سرهاي ستاره گون برادرانم را به دامن گيرم و برايشان از زخم بگويم، از اسارت، از تنهايي، از غربت، از…

 

طلائيه!
از فراز همه روزهايي كه بر تو گذشت بر من ببار و تشنگي اين دل در كوير مانده را فرونشان. مي خواهم در تو جاري شوم، مي خواهم رمز شكفتن و پرواز را از تو بياموزم و بدانم بر شانه هاي زخمي تو چه دلهايي كه آشيان نكرده اند.
طلائيه!
مي گويند «همت» از همين نقطه آسماني شده است، عاشقي كه در پي ليلاي شهادت در بيابانهاي زخم خورده طلائيه مجنون شد. من امروز آمده ام ردپاي او را تا افق هاي بي نهايت و در امتداد عشق جست وجو كنم. اينجا عطر او لحظه ها را پركرده است و دستهايش هنوز مهرباني را منتشر مي كند.
طلائيه!
من از سكوت راز آلودت درسها آموخته ام! با من سخن بگو!!!

 

>

[ 2 شهريور 1391برچسب:,

] [ 19:37 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

برگزاری دعای عرفه در مرز خسروی که به یک سنت حسنه تبدیل شده است، نخستین بار در سال 1372 توسط سید آزادگان، مرحوم حجةالاسلام والمسلمین سید علی اکبر ابوترابی برگزار شده بود.

 

به گزارش مشرق به نقل از تابناک، ایشان با جمعیت اندکی با نیت باز شدن راه کربلا ـ که در آن سال‌ها هنوز بسته بود ـ و پیمودن مسیر زیارت با پای پیاده از تنگه مرصاد به مدت سه روز تا مرز خسروی پیاده ‌روی ‌کردند و صبح روز عرفه، دعا برگزار ‌کردند.

 

 

 

>
ادامه مطلب

[ 1 شهريور 1391برچسب:,

] [ 20:16 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

ز کودکی همیشه این سوال برایم مطرح بود که :
چرا قطار تا وقتی ایستاده است کسی به او سنگ نمیزند...
اما وقتی قطار به راه افتاد سنگباران می شود...

این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم دیدم این‏ قانون
کلی زندگی ما است که هر کسی و هر چیزی
تا وقتی که ساکن‏ است مورد احترام است.
تا ساکت است مورد تعظیم و تجلیل است
اما همینکه به راه افتاد و یک قدم برداشت
نه تنها کسی کمکش نمی‏ کند،
بلکه‏ سنگ است که بطرف او پرتاب می‏شود
و این نشانه یک جامعه مرده است
ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که :
متکلم هستند نه‏ ساکت، متحرکند نه ساکن، باخبرترند نه بی‏خبرتر.

استاد مرتضی مطهری در کتاب حق و باطل

>

[ 1 شهريور 1391برچسب:,

] [ 19:7 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
**

صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 9 صفحه بعد